دست نوشته های وکیل
تاریخ انتشار: دوشنبه 18 فروردین 1399
نمونه لایحه دفاعیه طلاق - فرجام خواهی - دیوان عالی کشور

 نمونه لایحه دفاعیه طلاق - فرجام خواهی - دیوان عالی کشور

طلاق از جمله دعاوی و خواسته هایی است که علاوه بر امکان تجدیدنظر خواهی قابلیت فرجام خواهی و بررسی مجدد در دیوان عالی کشور را دارد. با این تفاوت که دیوان عالی کشور وارد ماهیت و نحوه استدلال و بررسی دلایل و توجیحات طرفین نمی شود و صرفاً از نظر شکلی پرونده را مورد بررسی و بازبینی قرار می دهد. در ادامه به نمونه یک لایحه فرجام خواهی که از طرف زوج در پاسخ به ادعای زوجه که مورد نگارش قرار گرفته است اشاره می شود.

 

 

 

امتیاز: Article Rating | تعداد بازدید: 5254

فرجامخواهی رای طلاق

 

لایحه فرجام خواهی طلاق - دیوان عالی کشور

بسمه تعالی

ریاست دیوان عالی کشور 
با سلام و تقدیم احترام 

1-  وکیل همسرم در لایحه دفاعیه خود (که عیناً همان لایحه تجدید نظرخواهی است) متأسفانه با تکیه بر بازی با الفاظ و بدون ذکر هیچگونه دلیلی نسبت به رأی صادره از دادگاه بدوی و تجدیدنظر که به نظر می رسد با در نظر گرفتن مصلحت جامعه و خانواده و لزوم حفظ بنیان آن، صحیحاً صادر شده است، فرجام خواهی نموده و این در حالیست که همانطور که ذکر شد به هیچ دلیلی استناد نکرده و حتی واقعیت را از نظر دادگاه پنهان نموده است و فرجام خواهی ایشان با هیچ یک از شقوق و بندهای ماده 371 قانون آیین دادرسی مدنی سازگار و هماهنگ نیست. 
2-  منشأ این لحن عجیب و قیّم معابانه جناب وکیل در قسمت انتهایی بند یک لایحه، معلوم نیست که خود را به نوعی قیم من و همسرم معرفی نموده و خروج ایشان از کشور و اجازه اخذ پاسپورت را (که هر مردی ممکن است به همسر خود اعطاء نماید) دلیل عدم امکان سازش و ناسازگاری و عدم امکان اصلاح رابطه ما دانسته است، آنجائیکه نه با نقل قول بلکه از زبان خود، رفتار مرا در مدارا و همراهی و فراهم نمودن آسایش برای همسرم و دادن آزادی عمل به ایشان را دلیل بر عدم تمایل ما به ادامه زندگی مشترک دانسته و حتی از زبان من نیز سخن گفته است. این در حالیست که من همسر و فرزند خود را عاشقانه دوست دارم و یقین دارم که تصمیم همسرم به زندگی در خارج از کشور، قطعاً به زودی پایان خواهد یافت و ایشان به زندگی باز خواهد گشت. از آنجائیکه هیچگاه به حریم جسمانی و معنوی ایشان تعرّضی ننموده و همواره با کمال احترام و مدارا و حتی به نوعی اطاعت و اجابت خواسته ها، با ایشان رفتار نموده ام، تا آنجا که من بعنوان یک مرد چهل و پنج ساله در حال حاضر هیچ چیزی برای خود و بنام خود ندارم و تمام دارائی ام را در همان لحظه که بدست آورده ام، بنام همسرم نموده ام از جمله یک آپارتمان مسکونی در شهرک اکباتان و یک خودروی شخصی هیوندای توسان و نیز تمام مهریه همسرم را یکجا و نقدی به ایشان پرداخت نموده ام و در هیچ جا، هیچکس هیچ نشانه ای از تمایل من برای طلاق دادن ایشان در دست ندارد. لحن آقای وکیل برای من بسیار ناراحت کننده و عجیب است بخصوص در جائیکه از جانب من تصمیم گرفته و اظهارنظر می نماید که ما تمایلی برای ادامه زندگی مشترک نداریم!!! من این کلام و ادبیات را خواسته همسرم نمی دانم و جملگی را تحریک و تأثیر اطرافیان و بخصوص آقایان وکلای ایشان می دانم که به چه حقی خود را قیّم و کفیل ما برای تعیین تکلیف زندگی بیست ساله مان و سرنوشت فرزندمان دانسته اند. قطعاً این گفته ها و خواسته ها، خواسته همسرم نیست و یقیناً طلاق به مصلحت ما نمی باشد و عمیقاً معتقد به امکان اصلاح رابطه بوده و بازگشت همسرم را بسیار محتمل می دانم.
3-  جناب وکیل در جایی به وکالت اعطایی از جانب من به همسرم اشاره نموده و دلیل این را که نتوانسته اند از آن استفاده کنند، بیان نداشته است. 
من به شما علت آنرا می گویم هر چند که آقای وکیل با زیرکی سعی در کتمان آن داشته. دلیل آن این است که در جایی از زندگی مشترک، همسرم برای اطمینان خود مهریه اش را مطالبه نموده که من یکجا تمام مهریه را دادم و نیز در زمانیکه هیچ مشکلی بین ما وجود نداشت (هر چند که تا کنون هم هیچ مشکل اساسی بین ما نبوده است) از من تقاضای حق طلاق نمود و من از سر تعمّد و با کمال آگاهی و با علم به اینکه برای اعمال وکالت، زوجه باید حق توکیل به غیر را هم در سند وکالت داشته باشد، بدون اینکه به ایشان اختیار توکیل بدهم و به عبارت دیگر بدون اینکه به ایشان وکالت نامه کاملی بدهم (چون به واقع قصد طلاق دادن ایشان را نداشتم و طلاق را به مصلحت خودمان نمی دانستم) یک وکالت بسیار ناقص و مختصر به ایشان دادم. جناب وکیل در لایحه خود بدون اینکه قصد و نیّت من را بدانند یا حتی بخواهند که بدانند یا حتی در مورد آن و یا هر یک از حواشی زندگی مشترک ما کسب اطلاع نمایند و بدون اینکه حتی کلمه ای در طول این دادرسی با من صحبت کنند، رفتار مرا حمل بر عدم تمایل به ادامه زندگی مشترک معرفی نمودند.
4-  مطالعه لایحه دفاعیه جناب وکیل قلب مرا فشرد و به شدت مرا آزرده خاطر نمود، بخصوص آنجائیکه به من نسبت می دهد که علیه همسرم شکایت سرقت کردم، دلیل این دروغگویی و بی اخلاقی مشخص است که چیزی جز کسب درآمد نمی تواند باشد. ایشان به دروغ در قسمت انتهای بند دو لایحه خود، مرا متهم به طرح دعوای سرقت علیه همسرم نموده و اگر توجه فرمایید در چند سطر قبل لایحه، به یک دادرسی حقوقی در یک دادگاه حقوقی (و نه کیفری) استناد نموده است. حال سؤال اینجاست که مگر می شود برای سرقت در دادگاه حقوقی طرح دعوا کرد، من این رفتار عجیب را جز به هدف زیاده خواهی و فریب دستگاه قضایی و قضات شریف، با توسل به دروغ و نیرنگ نمی توانم توجیه کنم و بسیار متأسفم کسانی که به بهانه و برای کسب درآمد و امرار معاش، حاضرند اینگونه تهمت زده، دروغ بگویند و واقعیت را قلب نمایند و از همه بدتر سعی در فریب و تحت تأثیر قرار دادن محکمه که عالی ترین و مقدس ترین نهاد حکومتی است، داشته باشند.
دعوای حقوقی که از آن صحبت می نمایند این است که بنده حدود دویست میلیون تومان در اواخر حضور همسرم در ایران، به ایشان پرداخت نمودم و وقتی همسرم بی خبر و شبانه از کشور خارج شد (شاید به تحریک و تحت تأثیر جماعتی از جنس همین آقایان وکلاء) متوجه شدم پولی را که از من گرفته صرف پشت پا زدن به من نموده است. من بسیار بیش از اینها به همسرم داده ام و همانطور که در صدر لایحه ذکر شد در حال حاضر در سن نزدیک به پنجاه سالگی، هیچ مال و دارائی جز حقوق ماهیانه ندارم و آنچه برای من ارزشمند است و برای آن تلاش می کنم، بازگشت همسرم و اصلاح رابطه مان است.
5-  اگر اندک تأملی به لایحه جناب وکیل شود، مشاهده می کنید که یک معنا در سراسر آن تکرار شده و آن ادعای عدم امکان سازش، عدم تمایل زوجین بر ادامه زندگی مشترک و عدم مصلحت زوجین در بقاء رابطه بوده ولی چیزی که مسکوت مانده این است که ایشان با چه حقی و با چه علمی و با چه دلیلی قیّم ما شده اند و داوری نموده و ما را مستحق طلاق می دانند. همانطور که عنایت دارید طلاق از سوی زوجه و حتی زوج، آنطور که در ماده 1133 آمده نیازمند دلیل است و قانونگذار حتی خود زوجین را هم صالح و تصمیم گیر نهایی و غایی ندانسته و تعیین تکلیف را به یک شخص عالی و نماینده جامعه و مصلحت اندیش، باتجربه و آگاه به قوانین، بنام قاضی سپرده است. علاوه بر اینها اگر به سراسر لایحه توجه شود هیچ نقطه ضعفی و هیچ مصداقی برای کوتاهی اینجانب از جمله آلوده دهنی و فحاشی یا آزار و ضرب و جرح زوجه، یا عادت و اعتیاد به رفتار ناپسند، خسّت و ندادن خرجی و هر نوع عمل غیراخلاقی و غیرانسانی و غیر عرفی دیده نمی شود. در نهایت آنچه که احتمالاً خود آقای وکیل نیز می داند و همسرم یقیناً به آن باور دارد اینست که من عمیقاً و عاشقانه او را دوست دارم و البته شاید ایشان را نباید اینقدر آزاد می گذاشتم تا اسیر امواج و جوّ ساخته و پرداخته بد خواهان شود و تنها از این یک بابت پشیمانم و عمیقاً معتقدم که رابطه مان قابل اصلاح است و از اینکه زندگی خود را در عمل و به واقع به پای او ریختم و از اینکه مهریه پانصد سکه ای او را یکجا پرداخته ام، پشیمان نیستم و هر وقت که به فرزندم و لحن صدا و چهره همسرم فکر می کنم به اندازه یک دنیا احساس دلتنگی مرا فرا می گیرد و البته خوب میدانم که لحن برگزیده در لوایح تقدیمی خواهان در مرحله بدوی و تجدیدنظر، نگاه و نظر همسرم نیست و کسانی که زندگی و سرنوشت ما را طعمه کسب اندکی درآمد قرار داده اند و به آن عالیجنابان عرض می نمایم همانطور که دادگاه بدوی و تجدیدنظر، صحیحاً رابطه ما را قابل اصلاح و طلاق را ناروا و غیر قانونی دانسته است، ایشان نیز حکم مقتضی و موافق مصلحت صادر فرمایند و باور دارم که هر آنچه پیش آید، خیری است از جانب پروردگار.

 

جهت ارتباط با وکیل متخصص طلاق و دعاوی خانواده کلیک کنید  - 86095462

ثبت امتیاز
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.
ارسال نظر جدید

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

دانلود کارت ویزیت

کلیک نمایید