دست نوشته های وکیل
تاریخ انتشار: شنبه 29 آذر 1399
نمونه لایحه دفاعیه اعاده دادرسی - جرم کلاهبرداری

 نمونه لایحه دفاعیه اعاده دادرسی - جرم کلاهبرداری

منظور از اعاده دادرسی درخواست محکوم علیه حکم قطعی است برای طرح و رسیدگی مجدد به ادعای وی. درخواست اعاده دادرسی در امور کیفری و جرایم باید به دیوان عالی کشور تقدیم شود؛ بر خلاف امور حقوقی که درخواست اعاده دادرسی باید به مرجع صادرکننده حکم قطعی (آخرین مرجع رسیدگی کننده حکم و صادرکننده حکم قطعی) داده شود. باید توجه نمود که اعاده دادرسی از طرق فوق العاده یا غیر عادی شکایت از رأی است و مانع از اجرای حکم نمی شود و نکته مهم دیگر اینکه دو راه برای اعاده دادرسی وجود دارد؛ یکی اعاده دادرسی معمول که گفته شد و درخواست آن باید به دیوان عالی کشور داده شود و دیگری اعاده دادرسی به جهت خلاف بیّنِ شرع بودن حکم صادره در دفتر رئیس قوه قضاییه (درخواست اعمال ماده 477 قانون آیین دادرسی کیفری).

 

امتیاز: Article Rating | تعداد بازدید: 7900

اعاده دادرسی

 

لایحه دفاعیه تقاضای اعاده دادرسی جرم کلاهبرداری

ریاست محترم دیوان عالی کشور

باسلام و تقدیم احترام

درخصوص احکام صادره از شعب بدوی و تجدیدنظر مبنی بر محکومیت موکل (جناب آقای امیر ....) به اتهام کلاهبرداری، طی دادنامه های شماره .... مورخ 11/3/93 صادره از شعبه 1165 دادگاه عمومی جزایی تهران، و دادنامه شماره .... صادره از شعبه 42 دادگاه تجدید نظر استان تهران و مستنداً به بندهای 5،4 و6  ماده 272 قانون آیین دادرسی کیفری و با توجه به مراتب و دلایلی که در ادامه خواهد آمد تقاضای اعاده دادرسی داشته و استدعای  موافقت با درخواست و ارجاع امر جهت رسیدگی مجدد به دادگاه صادرکننده حکم قطعی را دارم.

1- اواسط سال 1381 فردی به نام علی ... با دردست داشتن چهار فقره چک به مبالغ بیست، چهل، پنجاه و شصت میلیون تومان، جمعاً مبلغ یکصد و هفتاد میلیون تومان همگی از حساب شرکت .... نزد بانک ... شعبه عارف تهران به ترتیب به شماره های ..، .. ، .. و .. در تاریخ 86/01/17 به بانک مورد اشاره مراجعه نموده و به دلیل کسر موجودی و مغایرت مهر شرکت و مغایرت امضای صاحبان حق امضاء (آقای امیر ایمان ... و مسعود ...) اقدام به برگشت چکهای مذکور می نماید. شاکی در شکواییه خود مدیران شرکت را مجهول المکان معرفی می کند! و به همین دلیل تا سال 1392 و زمان اجرای حکم، موکل (آقای امیر ایمان ...) هیچ گونه اطلاعی از طرح این دعوا نداشته است و در تاریخ 28 اسفند سال 92 با حکم جلبی که شاکی گرفته است مواجه می شود و ناگزیر تا تاریخ 5/1/93 در بازداشت بوده و پس از آن ضمن واخواهی و سپردن وثیقه درخواست رسیدگی  مجدد می نماید که دادگاه رسیدگی کننده به رأی بدوی خود اصرار نموده و همان رأی تأیید می شود و همچنین در دادگاه تجدیدنظر و بدون توجه به اصول حاکم بر جرم کلاهبرداری و اصل برائت و اصل لزوم ارائه دلیل توسط شاکی، حکم مرجع پیشین عیناً مورد تأیید قرارگرفت. پس از این و پس از صدورحکم قطعی توسط مرجع تجدید نظر موکل با مراجعه به شرکای شرکت به اسناد و شهادت نامه ای از ناحیه حسابدار و بازرس شرکت دست یافت که بی گناهی ایشان را ثابت نموده و نشان می دهند در تاریخ مندرج در چکها اصلاً شرکت .... وجود خارجی نداشته است و چند سال قبل از این تاریخ شرکت منحل شده و مهمتر اینکه نزدیک به یک سال قبل از انحلال، موکل از آن شرکت خارج شده و هیچ سمتی نداشته است و امضاء و مهر مندرج در چک و متن آن توسط فرد دیگری تنظیم یافته است و موکل هیچ ارتباطی با چکهای مورد ادعای شاکی ندارد. لذا با استناد بند 5 ماده 272 قانون آیین دادرسی کیفری درخواست اعاده دادرسی می نمایم.

2- چکهایی که نزد آقای علی .... وجود داشته و براساس آن طرح دعوای کلاهبرداری نموده است به گواهی مندرجات آن در وجه شخصی به نام آقای رضا .... صادر شده است و فرد اخیر با ظهر نویسی پشت آن، چکها را به آقای علی .... منتقل نموده است. نکته قابل تأمل که متأسفانه از نگاه دو مرجع پیشین پنهان مانده است اینکه اگر گیرنده چکها آقای رضا .... بوده چرا باید کسی که آقای رضا .... چک را به اون منتقل نموده یعنی آقای علی ... توسط صادر کننده چکها  فریب خورده باشد در حالی که اگر آقای علی .... فریب کسی را خورده است آن شخص آقای رضا .... است که چکها را به وی داده است به عبارت اخری بر فرض اینکه چکها صحیحا صادر شده باشد باز هم نمیتوان هیچ ارتباطی میان شاکی (که چکها با ظهر نویسی به وی انتقال یافته) و موکل که (شاکی ، مدعی است او چکها را صادر نموده) پیدا کرد چه رسد به اینکه آقای علی ... توسط موکل فریب خورده باشد.حال آنکه همان طور که خود مستحضرید به استنادماده یک قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء و اختلاس و کلاهبرداری وجود مانور و عملیات متقلبانه و تحصیل مال و بردن مال از راه تقلب از عناصر تشکیل دهنده جرم کلاهبرداری است که در پرونده پیش رو از سوی آقای امیر ایمان ..... چگونه میتوانست عملیات متقلبانه صورت گیرد وقتی در آن زمان در شرکت ..... اصلا حضور نداشتند و چگونه از این طریق مال آقای علی .... را تحصیل و غصب نموده است وقتی اصلا چکها در وجه آقای علی .... صادر نشده است و همچنین کدام مال از آقای علی .... به این  ترتیب برده شده است. که هیچگاه و در هیچ یک از مراحل دادرسی مورد اشاره قرار نگرفته است و بررسی نیز نگردیده حال چگونه سوء نیت موکل از اقداماتی که هیچکدام را انجام نداده احراز شده و ایشان را مجرم نموده است،همانطور که خود گویاست، درخواست اعاده ی دادرسی بر این اساس نیز موجه می باشد.

3- مطابق گواهی عدم پرداخت صادره (موجود در پرونده بدوی) دلیل برگشت چک مغایرت امضاء و عدم تطابق نمونه مهر موجود در بانک و نقش مهر روی چک بوده است. اگر چک توسط مدیران شرکت صادر شده است (که البته قطعا این چنین نبوده است) چطور ممکن است که امضاء همان امضای موجود در بانک نباشد یا مدیران شرکت از مهر دیگری استفاده کرده باشند. این مطلب و این نکته ظریف در مراجع پیشین مورد اشاره و تأکید قرار گرفت و درخواست گردید که مسأله جهت تشخیص عدم تطابق دست خط مندرج در متن چک و امضاء و مهر به کارشناس خط ارجاع شود که متأسفانه این درخواست با بی توجهی مراجع پیشین مواجه گردید. با این حال خوشبختانه پس از صدور حکم قطعی موکل به مدرک جدیدی دست یافت که بموجب آن آقای علی .... فرزند غلامرضا شهادت نامه ای تنظیم و به موجب آن اذعان داشتن که از زمان تاسیس شرکت ..... به شماره ثبت .... تا زمان انحلال شرکت (اواسط سال 80) در سمت حسابدار تمام وقت در شرکت مذکور مشغول بکار بوده و با اتیان سوگند به خداوند متعال بیان داشتند، آقای امیر ایمان .... هیچ نقشی در نگارش متن و صدور چکهای شماره های .. ، .. ، .. ، .. نداشته و  در آن تاریخ شریک و صاحب حق امضاء در شرکت نبوده است و چکها تنها در دسترس جناب آقای علی .... به عنوان حسابدار و آقای مسعود ... به عنوان مدیر عامل قرار داشته است.

آقای علی ... به صراحت بیان نموده اند متن چکهای مورد اشاره بعد از تاریخ خروج آقای رضا ... از شرکت به دستور آقای مسعود .... (مدیرعامل) توسط آقای علی .... نگارش و جهت امضاء تحویل مدیر عامل (آقای مسعود ....) تحویل گردیده است.

همچنین آقای علی هوشمند اذعان داشتند مهر شرکت متفاوت است با آنچه در چکها موجود می باشد و هیچگاه معامله ای با فردی بنام آقای علی .... صورت نگرفته است چرا که اگر غیر از این بود آقای علی .... به عنوان حسابدار شرکت مطلع می شدند.(پیوست شماره یک)

علاوه بر حسابدار شرکت آقای امیر .... (بازرس شرکت ...) نیز شهادت داده اند که موکل (آقای امیر ایمان .....) اواسط سال 79 از شرکت خارج شدن و چه قبل از خروج و چه بعداز خروج از شرکت هیچ دخالتی در معاملات مربوط به شرکت نداشتند و بعد از تاریخ خروج از شرکت نیز چکی را امضاء ننمودند بلکه کلیه چکها در زمان انحلال( که پس از خروج موکل از شرکت تحقق یافت) به آقای علیرضا ...... بعنوان مدیر تصفیه تحویل گردید، در تاریخ حیات شرکت و بعداز آن هیچگونه معامله ای با آقای علی .... صورت نگرفته است.(پیوست شماره دو)

4- پرونده مورد نظر سرشار است از تناقص گویی های شاکی از جمله اینکه،آقای علی ....  خود را فعال در زمینه لوازم یدکی معرفی می کند ولی وقتی همکار اینجانب قطعه خیلی ساده ای(واتر پمپ) را به ایشان نشان می دهد و از ایشان می پرسد این چیست با سکوت و بی تفاوتی و موضع گیری منفی شاکی مواجه می شود چطور ممکن است کسی فعال در زمینه خرید و فروش لوازم یدکی ماشین آلات باشد ولی قطعه به این سادگی را نشناسد و نیز مصداق دیگر اقدامات و اظهارات متناقض شاکی، دعوایی است که ایشان در شعبه 180 دادگاه عمومی حقوقی (مستقر در مجتمع قضایی شهید مطهری تهران) تحت کلاسه ....... مطرح نموده و مبلغ چک به شماره .... را مطالبه نموده است (از سلسله چکهایی که درصد دادنامه به آنها اشاره شد و ذکر گردید که معلوم نیست به چه طریقی و به چه دلیلی به دست ایشان رسیده است) مبلغ این چک پانصد میلیون ریال نوشته شده. شماره فاکتوری که ذکر گردیده همان شماره فاکتوری است که در چکهای دیگر به آن اشاره شده است. امضاء، مهر و دست خطی که چک با آن نوشته شده هیچ یک مربوط به موکل نیست، تاریخ این چک هم مربوط به اواسط سال 80 است و در وجه فردی به نام رضا .... نوشته شده و شخصی به نام شهلا ..... آن را برگشت زده و علی رغم اینکه هیچ نامی از آقای علی .... وجود ندارد(نه به عنوان دارنده و نه به عنوان ظهرنویس و نه به عنوان انتقال گیرنده) ولی ایشان اقدام به طرح دعوای حقوقی نموده است و با ایراد وکیل آقای رضا ... مبنی بر ذینفع نبودن خواهان (علی ....) دعوای خود را مسترد مینماید.

حال سئوال اینجاست که چطور می شود فردی در مورد یک چک هم مدعی وقوع کلاهبرداری و جعلی بودن چکها باشد و هم صدور آن را صحیح بداند و جهت وصول وجه آن به دادگاه حقوقی مراجعه نماید.(پیوست شماره سه،چهار و پنج)

جناب آقای علی .... در آن پرونده در برگه ای که ضمیمه پرونده نموده در سطر دوازده و سیزده برخلاف ادعاهای خود در پرونده کلاهبرداری که گفته بود دلال لوازم یدکی است در اینجا خود را مربی ورزش و فاقد استطاعت مالی معرفی می نماید و مدعی اعسار می شود در همان نامه که خطاب به وزیر محترم ورزش و جوانان است اعلام می دارد که فاقد حقوق ،بیمه و مسکن است و با مشکلات مالی عدیده ای دست به گریبان است حال چگونه چنین فردی با این وضعیت مالی طرف چنین معامله سنگینی قرارگرفته است و آقای امیر .... در شهادت نامه تقدیمی بیان میدارد مبلغ ادعایی (یکصد هفتاد میلیون تومان) شاکی برای سال 80 بسیار نا معقول و دور از ذهن و نامتعارف است.

5- همانطور که در بالا اشاره شد مدیران شرکت در اوایل سال 80 تصمیم به انحلال شرکت می گیرند و فردی به نام علیرضا ..... را به سمت مدیر تصفیه انتخاب می کنند و دستور چاپ آگهی انحلال شرکت در روزنامه های کثیرالانتشار در تاریخ 21/4/80 صادر می شود(پیوست شماره شش).

پس از تصمیم به انحلال،کلیه مدارک و اسناد اعم از دسته چکها و اساسنامه شرکت تحویل مدیر تصفیه گردیده و اینکه چکهای مورد اشاره در زمان تصفیه چگونه از ید مدیر تصفیه به دست علی .... انتقال یافته محل تامل است! حال آنکه آقای علیرضا ..... به موجب صورتجلسه ای که درتاریخ 16/4/80 تصویری از آن را به شرکای شرکت ارائه نموده است کلیه دسته چکهای شرکت را تحویل بانک ... شعبه عارف داده و درخواست مسدودی حساب جاری شماره .... (دقیقاً همان حسابی که چکها ی شاکی نزد آن صادر شده) می نماید( پیوست شماره هفت).

(در خصوص تاریخ انحلال شرکت و اصل وقوع آن و طی تشریفات آن، همچنین توجه شودبه فیش های واریزی جهت انجام تشریفات به شماره .. و .. نزد بانک ... شعبه سازمان ثبت )(پیوست شماره هشت و نه).

6- شرکت ..... در تاریخ 15/10/79(تقریباً دوسال قبل از تاریخ چکها)  با تشکیل جلسه ای آقای امیر ایمان .... را به درخواست خود ایشان از شرکت خارج نموده و در آگهی تصمیمات شرکت تنظیم شده در تاریخ 25/11/79 توسط اداره ثبت شرکتها ایشان فاقد هرگونه حق  و سمت در شرکت معرفی می شود و تنها فرد صاحب حق امضا آقا مسعود .... می باشد و از تاریخ مذکور به بعد موکل هیچ گونه نقش و سمت و حضوری در شرکت نداشته و در تاریخی که آقای علی .... مدعی دریافت چکها از مدیران شرکت هستند اولا چکها اصلاً در وجه ایشان صادره نشده و ثانیاً موکل مستندا به مدارک تقدیمی یکسال قبل از تاریخ چکها از شرکت خارج گردیده و امضاء مندرج در چکها نیز به گواهی بانک، با امضای موکل مغایر است لذا به طریق اولی امکان امضای آقای امیر ایمان ..... منتفی می باشد  که این امر در شهادت نامه آقای علی ..... و امیر..... نیز مورد تصریح قرار گرفته است (پیوست شماره ده)

7- با عنایت به دلایل و مدارک استنادی و تقدیمی که به تازگی در اختیار موکل قرار گرفته است و شهادت نامه تنظیمی آقایان علی .... (حسابدار شرکت) و امیر ... (بازرس شرکت) و با توجه به اینکه هیچ یک از عناصر تشکیل دهنده جرم کلاهبرداری اعم از توسل به وسیله متقلبانه ،فریب و حیله و بردن مال دیگری متصور نیست و همچنین شخصی که چکهای شرکت منحل شده ..... را بدست آورده با جعل مهر شرکت مذکور و جعل امضای صاحبان امضا از جمله امضای موکل، اقدام به صدور چک بلامحل نموده حال آنکه این شخص نمی دانسته موکل دیگر در شرکت سمتی ندارد و صاحب امضای شرکت نیست لذا از حضرت قضات محترم رسیدگی کننده قبول درخواست اعاده دادرسی تقدیمی جهت احقاق حقوق موکل که فردی است به جدّ بی گناه مورد استدعا می باشد.

باتشکر و احترام مجدد    

 

جهت ارتباط با وکیل جهت اعتراض و شکایت از رای دادگاه ها کلیک کنید  - 88019243

ثبت امتیاز
نظرات

ﺳﻪشنبه, 18 خرداد,1400

محمدسلمانپور

سلام،
شخصی که چک رابه بانک برده وبرگشت زده ادرس محل سکونت صادرکننده چک راازکجامی دانسته واگرازبانک دریافت کرده بانک ازکجادراختیارداشت؟

ارسال نظر جدید

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

دانلود کارت ویزیت

کلیک نمایید